دخترک شیطون بلا
یه رزو ظهر رفته بودی تویه اتاق خواب و ژل بابایی رو از رویه میز برداشتی و همشو به سرو صورتو دستات مالیدی ..بادیدنت نمیدونسم بخندم یا گریه کنم بعدشم بابایی دعوات کرد گفتی میخواسم موهامو جل بزنم..اینم چندتا عکس با کلی ادا و خوشحالی شما ...
نویسنده :
مامان سمیه
10:08